طلبه شهيد منوچهر اميني از شهدای عشایری استان چهارمحال و بختیاری

وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم «طلبة شهيد: محمد(منوچهر) اميني» «شهركرد» يا ايها الذين امنوا هل ادلكم علي تجاره تنجيكم من عذاب اليم * تومنون بالله و رسوله و تجاهدون في سبيل الله باموالكم و انفسكم ذالكم خير لكم ان كنتم تعلمون* يغفر لكم ذنوبكم و يدخلكم جنات تجري من تحتها الانهار و مساكن طيبه في جنات عدن ذالك الفوزالعظيم* و اخري تحبونها نصر من الله و فتح قريب و بشر المؤمنين. «صف /10 -13» اي كساني كه ايمان آوردهايد! آيا شما را به تجارتي كه از عذاب دردناك قيامت نجاتتان دهد، راهنمايي كنم؟ آن تجارت اين است كه به خدا و رسول او ايمان آوريد و با مال و جان در راه خدا جهاد كنيد. اين كار -اگر دانا باشيد- براي شما بهتر است تا خدا گناهان شما را ببخشد و در بهشتي كه زير درختانش نهرها جاري است داخل گرداند و در بهشتهاي عدن و جاودان منزلهاي نيكو عطا فرمايد. اين همان رستگاري بزرگ بندگان است و تجارتي ديگر كه آن را نيز دوست داريد؛ نصرت و ياري خدا و فتح نزديك (سپاه اسلام) است و بشارت رحمت، به اهل ايمان است. «ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله امواتا بل احياء و لكن لاتشعرون»(بقره/154) به كساني كه در راه خدا كشته ميشوند مرده نگوئيد بلكه آنها زندهاند و ليكن شما درك نميكنيد. درود خدا و ملائكهاش و پيامبرش حضرت محمد (صلي الله عليه و آله)، بر تمام بندگان صالح خدا و بر تمام شهيدان راه خدا از صدر اسلام تا كنون و تمام شهداي كربلاي خوزستان و قلههاي سر به فلك كشيده كردستان. حال كه خدا توفيقي داد و فرصتي پيش آمد خواستم جملاتي كه البته، ممكن هم هست زياد مفيد واقع نشود را بنويسم. اكنون كه من اين جملات را مي نويسم در تاريخ 4/5/1362 در شهر سقز ميباشد كه قرار است به همين زود يا عملياتي عليه كفار آغاز شود و اميدوارم به خدا و به حق تمام مقربان درگاهش كه رزمندگان اسلام را در اين عمليات پيروز بگرداند انشاءالله. اما مسئلهاي كه به صورت يك اصل و قانون كلي در تمام ادوار تاريخ وجود دارد اين است؛ دو گروه كه با هم مانند دو قطب آهنربا همديگر را دفع كرده و بر ضد يكديگرند و با هم در نبرد هستند، يكي حق و ديگري باطل است و بالاخره آن قدر با هم جنگ ميكنند تا حق بر باطل غالب گردد( ان الباطل كان زهوقا)«اسراء/81»، البته گروه سومي هم هستند كه قرآن آنها را منافق ناميده است، آنها ظاهرا از حق طرفداري ميكنند و در اصل بر ضد حق هستند و اين قانون كلي حق و باطل است كه روي افراد نيز صدق ميكند چون افراد يا حق و طرفدار حق هستند و يا باطل و طرفدار آن و هر فردي يا حسيني و يا يزيدي است و چون حق پيروز است-اگر چه شكست ظاهري هم بخورد- اما چون طرفداران حق و اهل آن معتقد به جهان آخرت و دادگستر جهان هستند، در همين شكستهاي ظاهري هم پيروزيهاي بزرگي به دست ميآورند. لذا، چون حق شكست ناپذير است، كساني كه پيروزي ميخواهند بايد طرفدار و مدافع حق باشند. البته ناگفته نماند كه طرفداري ودفاع از حق هميشه با مشكلاتي از طرف بدخواهان و اهل باطل مواجه بوده، لذا ممكن است روبرو شدن با اين موانع و مشكلات در روحيه اهل حق تزلزل ايجاد كند و آنها را دلسرد كند كه آن هم با ياد خدا و الهام گرفتن از دستورات الهي منتفي ميشود. البته در روحيه و اعتقاد تعدادي از اهل حق كه هنوز قرص و محكم و استوار در راه عقيده ايستادهاند، تزلزلي ايجاد نميگردد. افرادي كه در مسير حق سنگ مياندازند و ايجاد مشكلات ميكنند بالاخره نابود خواهند شد و سابق نداشته از قديم الايام تا كنون آنهايي كه سد راه حق ميشوند حركت حق را متوقف نمايند، چون مثل باطل كه مانع راه حق ميشود مثل خاشاك است در مقابل رودخانه عظيم، بنابراين تكليف ما مسلمانان اين است كه حق را ياري كرده و براي پيشبرد و سرعت حركت آن تلاش و كوششي كنيم كه با ياري كردن حق در اين دنيا سعادت آخرت را براي خود بيمه خواهيم كرد و البته تشخيص حق قدري مشكل است و چه بسا باطلي كه مانند سراب، حق جلوه ميكند و افراد كم اطلاع را به اشتباه انداخته و آنها را منحرف ميكند، پس بايد افراد كم اطلاع براي تشخيص حق از باطل دقت بيشتري به خرج دهند و راه حق را دريافته و در راه آن مجاهدت و كوشش كنند و در همين جا اين مسئله را خاتمه ميدهم. مسئله ديگري كه هست، مسئله شهادت است كه زبانم از ذكر نامش قاصر است ولي همين قدر ميدانم كه براي عاشق آن، از عسل شيرينتر است چون عاشق شهادت ميداند كه با شهيد شدنش نه تنها از بين نميرود، بلكه زنده ميشود و با اولياءالله محشور ميشود و شهادت كفاره گناهان اوست كه با اولين قطره خوني كه از بدن شهيد بر زمين ميريزد تمام گناهانش بخشيده ميشود، چه بسا كه اگر گناهانش بخشيده نميشد ممكن بود كه به واسطه مجازات گناهانش دچار عذاب دردناك الهي شود و در قعر جهنم و در شعلههاي آتش بسوزد، اميدوارم كه خداوند متعال مرگ ما را شهادت در راه خودش قرار دهد انشاءالله. و مسئلهاي كه تذكر دادن آن لازم است اين است كه به هيچ گروه و حزبي وابسته نباشيد چون آنها شما را از مسير الهي منحرف ميكنند و خيال نكنيد كه تا جزو حزب يا گروهي شديد به نهايت تكامل رسيدهايد! خير، اين طور نيست بلكه هر چه وابستگي حزبي زيادتر شود انسان از مسير حق دورتر ميشود. پس نبايد حزب و گروه و اهداف شخصي و اهداف سياسي چشم و دل ما را فرا گيرد و به جاي خدا و اسلام ذهن ما را اشغال كند و خداي ناكرده پس از عمري تلاش و كوشش دريابيم كه به نتيجهاي نرسيدهايم. اگر خدا جان نا قابل مرا قبول كرد، خانوادهام كه سالياني چند زحمت مرا كشيدهاند نگران نباشند، خدا اجر و پاداش آنها را خواهد داد و هر موقع نگراني به آنها دست داد به ياد خدا باشند و نماز بخوانند.... من چيزي از اين دنيا ندارم كه به كسي ببخشم.... تمام كتابهايم را به حوزه علميه نجف آباد بدهند.... اگر كسي از دست من ناراحتي و رنجشي ديده، اميدوارم به بزرگي خودش مرا ببخشد و مرا حلال كند چون من وقت نداشتم كه حلاليت بطلبم و اگر از كسي طلبي دارم در راه خدا آن را خرج كند. خدا همه را هدايت كند. «والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته»
افزودن دیدگاه جدید